اما دیدیم که تیم مشترک جمهوریخواهان و دموکراتها که یک تیم استراتژیک و متشکل از 127 کارشناس بود، با انجام تحقیقات و همچنین مذاکراتی با دیپلماتهای موثر در خاورمیانه یکی از مهمترین فصول گزارش نهایی خود را نقش موثر ایران برای حل و فصل مشکلات عراق قرار دادند و به بوش گوشزد کردند اگرچه بوش و دولت آمریکا در ابتدا به اشتباه، با ورود از موضع قدرت و انجام اقداماتی مثل شکنجه جلال شرفی یا دستگیری دیپلماتهای ما تلاش کرد ایران را پای میز مذاکره بنشاند اما بالاخره دیدیم که آمریکاییها درخواست مذاکره را با قبول پیششرطهای ایران و از موضعی پایینتر مطرح کردند.
مسئلهای که با نام مذاکره میان ایران و آمریکا مطرح شده است دارای ملاحظاتی است که نباید نادیده انگاشته شود.
اینکه این مذاکرات نه تنها درباره روابط دو کشور نیست، بلکه تحت عنوان مکانیسمی انجام میشود که از آن به عنوان مکانیسم ژنو یاد میکنند. به این معنا که دو کشوری که اختلافات زیاد در روابط خود دارند میتوانند برای حل و فصل مشکلات کشوری دیگر مذاکره کنند و این مذاکره با قبول پیششرط ایران از سوی آمریکا و به منظور کاهش آلام و رنجهای مردم عراق به عنوان کشور ثالث صورت میگیرد.
پس این مذاکره نه برای مسائل هستهای ایران، نه برای روابط دو کشور بلکه به منظور رسیدگی به مشکلات عراق با تکیه بر نقشی که دولت عراق از آن به عنوان نقش پایمردی ایران یاد میکند صورتپذیر است.
از سوی دیگر تلاش آمریکا برای مذاکره با ایران همزمان شده است با رای اکثریت نمایندگان پارلمان عراق بر خروج نیروهای آمریکایی از این کشور و این جاست که ایران نقش دیگری را به عنوان منجی در همسایگی عراق میپذیرد.
ناگفته نماند که این مذاکره میتواند باب مذاکرات آتی را برای دو کشور بگشاید اما با پیششرطهایی که ایران قائل است که آزادی دیپلماتهای ایرانی و تعدیل و تاخیر در بحران هستهای که توسط آمریکا برای ایران شکل گرفته از جمله آن است.
*عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس